HSE چیست؟

خب امروز می خواهیم درباره شاخص های کلیدی عملکرد (hse)
صحبت کنیم ومطالبی از قبیل:
Hseچیست؟
تعریف بخش های سلامت ، ایمنی و محیط زیست
هدف اندازه گیری عملکرد hse چیست؟
تعریف مهم ترین شاخص های hse
مهم ترین اهداف hse
دستاورد ها و مزایای سیستم hse
اهمیت hse در سازمان ها
را در اختیار شما قرار دهیم .

Hse چیست؟

Hse مخفف کلمات health safety environment به معنای سلامت، ایمنی و محیط زیست است. که در اصطلاح به hse یا بهداشت حرفه ای تبدیل شده است.
Hse یا بهداشت حرفه ای از ما در برابر ریسک های موجود در محل کار حفاظت میکند.
پیمانکاران از طریق اعمال hse به پیشرفت خود کمک می کنند و از طرف دیگر کارمندان آنها ساعات کاری مفیدتری خواهند داشت. گاهی اشتباها تصور می شود که hse یک حرفه ی درمانیست در حالیکه تنها بخشی از hse درمان ودارای موقعیت های درمانیست. در واقع بهداشت حرفه ای و hse با کاهش درمانهای تخصصی و شغلی به نفع کارفرمایان عمل می کنند.

تعریف بخش های hse:

بهداشت (health):

بهداشت،کارکنانی را که در محیط های خطرناک مانند کار با اشعه،معدن و.. و یا کارکنانی که در محیط های آلوده مشغول به کارهستند، خطر های متفاوتی را که پیش روی آنان است را شناسایی ،ارزشیابی و شرایط را کنترل می کند و با ارائه مراقبتهای پزشکی ، حافظ جان و سلامت شاغلین می باشد .

ایمنی(safety):

ایمنی شامل حفاظت از کارمندان در برابر خطرات موجود درکار آنهاست. بعضی از کارها پر خطر هستند و حوادث مختلفی پیش روی آنهاست .به طور مثال کار در ارتفاع ، جوشکاری و … اگر ایمنی در آنها به درستی رعایت نشود سلامتی کارکنان را به خطر می اندازد. در اختیار قرار دادن تجهیزات ایمنی همچنیین ایمن سازی محیط کار ، مدیریت حریق و.. برای جلوگیری از خطرات احتمالی و حفظ سلامتی کارکنان نمونه کاربرد ها و کار های ایمنی در hse است.

محیط زیست(Environment):

محیط زیست به نظارت بر آلودگی های ناشی از ماشین آلات صنعتی که شامل انتشار گاز های هیدروکربن ، گازوئیل و موارد این چنینی می شود مربوط می شود.هدف کلی از مسائل محیط زیستی کاهش پسماند مواد زائد و ارائه خدماتی جهت جلوگیری از موارد مخرب است.

هدف از اندازه گیری عملکرد hse چیست؟

هدف اصلی از اندازه گیری عملکرد ایمنی و بهداشت ، تهیه اطلاعات لازم در رابطه با میزان پیشرفت و شرایط کنونی استراتژی ها، فرآیند ها و فعالیت هایی می باشد که یک سازمان به منظور کنترل خطرات بهداشتی و ایمنی انجام می دهد.

تعریف مهم ترین شاخص های hse:

1- Fatality lost : (FTL) و یا حادثه ای ناشی از کار که منجر به مرگ شود

2- Lost Time Incident: (LTI) ،حادثه اتلاف وقت و یا هر حادثه ناشی از کار که باعث شود شخص حادثه دیده به مدت یک شیفت کاری تمام و یا بیش از یک روز در محل کار خود حاضر نباشد معادل یک LTI می باشد
3- Medical Treatment Only : (MTO) و یا هرگونه جراحت ناشی از کار که فرد حادثه دیده به پزشک مراجعه می نماید و یا به عبارت دیگرفرد حادثه دیده پس از معاینه توسط پزشک به محل کار خود باز گشته و فعالیت عادی روزانه خود را ادامه می دهد.
4- Restricted Work/Transfer Case : (RWTC) حادثه ای که بر آن فرد حادثه دیده نمی تواند کار روزانه خود را انجام بدهد ولی کار های سبک به وی محول می شود به عنوان مثال کارگر سکو به دلیل ضرب دیدگی انگشت مدتی کار اپراتوری رادیو را انجام می دهد
5- Total Recordable Incidents : (RCRD) یا کلیه حوادث قابل گزارش می باشد

۴ مورد از مهم ترین اهداف hse:

1- به حد اقل رساندن شاخص LTI
2- اجرای دستورالعمل های سیستم مدیریت ریسک
3- اجرای دستورالعمل های سیستم موثر مدیریت مصرف انرژی
4- دستیابی به رکورد فقدان حادثه منجر به فوت و نقص عضو در طول اجرای پروژه

۵ مورد از دستاورد ها و مزایای سیستم مدیریت زیست محیطی و ایمنی و بهداشت hse:

1- شناسایی شرایط مخاطره آمیز فعالیت های سازمان
2- ارزیابی میزان ریسک ناشی از اجرای مرتبط با محصولات و خدمات
3- حذف و کاهش میزان ریسک مرتبط با مخاطرات و کاهش و حذف جنبه های زیست محیطی
4- اطمینان از اعمال و رعایت قوانین موجود
5- ایجاد آمادگی های لازم در برخورد با شرایط اضطراری

اهمیت hse در سازمانها:

یکی از دلایل اهمیت hse در سازمانها این است که داشتن محیط ایمن نه تنها موجب شادی و بازدهی بیشتر کارکنان می شود بلکه می توانند به کاهش هزینه های انسانی و آسیب ها و خسارات نیز کمک می کند.درصورتی که برنامه سلامتی ، ایمنی و بهداشت محیط در اولویت قرار گیرد ، شرکت ها می توانندبه طور موثر تری با کارکنان ارتباط برقرار کنند.علاوه بر این استاندارد های بهبود سلامت ، ایمنی و بهداشت محیط به شرکت ها کمک می کند تا پروژه هارا به موقع به پایان برسانند و ارتباط کاری خود را با مشتریان بهبود بخشیده و مستحکم کنند .

شاخص های کیفیت

شاخص های کیفیت ابزارهایی هستند که برای اندازه گیری و نظارت بر عملکرد یک شرکت استفاده می شوند و جزء اصلی ترین شاخص های عملکرد فرآیند یا شاخص های معروف KPI (شاخص های کلیدی عملکرد) هستند.

در فرآیندهای مدیریت ، شاخص ها بهترین دوستان مدیران هستند ، زیرا تفاوت بین وضعیت مطلوب (هدف) و وضعیت فعلی (نتیجه) را اندازه می گیرند.

آنها راه را نشان می دهند و یک معیار ضروری هستند.

KPI با کیفیت می تواند متنوع باشد و عملکردی را برای سنجش نتیجه نهایی با استفاده از استانداردهای از پیش تعیین شده داشته باشد.

مثال: یک شرکت ۱۰۰٪ تحویل را به موقع تضمین می کند. بنابراین این نشانگر کیفیت است.

هنگام استفاده از شاخص های کیفیت ، دسترسی به طور منظم به داده های دقیق ، قابل اعتماد و با کیفیت خوب بسیار مهم است.

در زیر ، ما تعدادی از KPI (شاخص های اصلی عملکرد) را برای نمونه های تضمین کیفیت برای پیشرفت کار خود ارائه خواهیم داد.

مزایای شاخص های کیفیت چیست؟
قبل از اینکه در مورد شاخص های کیفیت صحبت کنیم ، ببینید چه کاری می توانید با آنها انجام دهید تا بتوانید نتایج دلخواه شرکت خود را برای جلب رضایت مشتریان خود هدایت کنید:

پیشرفت هایی را ایجاد کنید.
برنامه ریزی مناسب را انجام دهید.
به دست آوردن اطلاعات برای کمک به تصمیم گیری
واکنش سریع به حساسیت.
استفاده بهتر از منابع؛
کیفیت خدمات را بهبود بخشید.
شاخص های کلیدی عملکرد برای نمونه های تضمین کیفیت
پس از دیدن مزایای بسیاری ، باید کنجکاو باشید که بدانید برخی از شاخص های اصلی عملکرد برای نمونه های تضمین کیفیت چیست.

بگذارید ۵ نمونه از اهداف اصلی کیفیت را برجسته کنیم:

۱) شاخص بهره وری – بهره وری
این مسئول برای اندازه گیری میزان منابع مورد نیاز برای انجام تولید است.

با این تشخیص می توان ضایعاتی را که باید از آن جلوگیری کرد شناسایی کرد و بهره‌وری بیشتری را داد.

برای مثال مهم است که تعداد دفعاتی را که مجدداً مورد نیاز به تغییر مجدد یا منبع مورد استفاده قرار گرفته در طی یک فرآیند است ، بدانید. این مستقیماً بر بررسی بودجه و برنامه های تحویل تأثیر می گذارد.

این KPI با کیفیت چگونه محاسبه می شود؟ از طریق تصویب نرم افزار مدیریت تولید (با ماژول های خرید مواد اولیه ، هزینه ها ، زمان تحویل و غیره).

۲) شاخص تأثیر – رضایت مشتری و وفاداری
ارائه اطلاعات در مورد تحقیق برای اطلاع از رضایت مشتریان ، اگر آنها دوباره بخرند و توصیه می کنند که خدمات شما برای موفقیت در تجارت شما ضروری است.

این KPI با کیفیت چگونه محاسبه می شود؟ در حالت ایده آل ، شما باید مستقیم به منبع بروید.

تحقیقات خوبی را در مورد مشتریان خود انجام دهید تا قدرت محصول یا خدمات خود را در بازار مطالعه کنید.

بهترین ایده این است که به یک بررسی رضایت نامه (سریع ، هدفمند و مختصر) از طریق ایمیل ارسال کنید ، یا از سیستم عاملهای جستجوی خودکار استفاده کنید که این کار را با استفاده از روش NPS انجام می دهند ، برای مثال.

۳) شاخص اثربخشی – ارزش
چگونه می دانید محصول یا خدمات شما در واقع کار می کند؟ این شاخص به شما کمک می کند تا تأثیر و اهمیتی که ارائه می دهید در زندگی مشتریان داشته باشد.

این KPI با کیفیت چگونه محاسبه می شود؟ رضایت و تحقیقات بازار گزینه های خوبی برای تعیین شاخص ها هستند. به اخبار موجود در صنعت و همچنین رقبای خود توجه داشته باشید.

۴) شاخص خدمات به مشتری – شکایات مشتری
مشتری دماسنج تجارت است. اگر آنها زیاد شکایت می کنند ، این نشانگر این است که همه چیز به خوبی پیش نمی رود.

کنترل داخلی سازمان را در دست بگیرید ، زیرا این امر در خارج منعکس می شود.

اطمینان حاصل کنید که “cogs” شرکت به درستی کار می کند و اگر کارمندان وظایف خود را با موفقیت انجام می دهند و در تلاشند تا بهترین خدمات را ارائه دهند.

این KPI با کیفیت چگونه محاسبه می شود؟ به خدمات پس از فروش توجه کنید.

ایجاد یک رابطه دوستانه و نگرانی در مورد مشتری خود حتی پس از بسته شدن معامله.

بنابراین ، شما وفاداری آنها را بدست می آورید و شرکت شما از بازار خوبی برخوردار است.

یکی دیگر از نکته های مهم و پراهمیت که مورد بحث قرار می گیرد ، تجربه مشتری است.

شما باید رفتار مصرف کننده را بدانید تا یک تجربه به یاد ماندنی را برای آنها ایجاد کنید ، این باید به یک اولویت تبدیل شود ، از این گذشته ، هرچه مشتری شما با برند خوشحال تر باشد ، وفادار تر خواهند بود.

۵) شاخص ایمنی – کیفیت
این شاخص از آن جهت که تأثیر شرکت شما بر سلامتی یا سلامت جسمی مشتریان دارد ، ضروری است.

چگونه محاسبه می شود؟ قبل از راه اندازی محصول تست کنید.

تأیید کنید که محصول شما تمام اقدامات ایمنی و الزامات صدور گواهینامه و استانداردهای ملی و بین المللی را رعایت می کند.

اکنون که برخی از شاخص های کلیدی

عملکرد را برای نمونه های تضمین کیفیت مشاهده کرده اید ، چگونه می توانید از آنها استفاده کنید تا اطمینان حاصل کنید که تجارت شما همیشه در مسیر درست پیش می رود؟

Lead و Lag چیست؟

Lag (وقفه-تأخیر):

مدت زمان تأخیر (مجاز) بین دو فعالیت پیش نیاز و پس نیاز را Lag گویند به عبارت دیگر Lag موجب دیرکرد در شروع یا پایان فعالیت پس نیازی می گردد ،به عنوان مثال: مدت زمان انتظار به منظور عملیات کیورینگ (سفت شدن) بتن که پس از فعالیت بتن ریزی لازم است تا قبل از نصب تجهیز بر روی آن انجام شود را Lag گویند،که به صورت “مدت زمان وقفه +نوع رابطه” نشان داده می شود.
مانند: SS+2hour، FS+3day، FF+1week و … 

Lead (تعجیل):
Lead بر خلاف Lag می باشد یعنی موجب تسریع در شروع فعالیت پس نیازی می گردد که متداول ترین نوع آن به صورت
“مدت زمان تعجیل-FS” 
نشان داده می شود، مانند FS-4day  .


نکات :
*در نرم افزارهای MSP و P6 برای تعیین Lead بین دو فعالیت پیش نیاز و پس نیاز از Lag منفی استفاده می شود.
*در نرم افزار MSP می توان به جای مدت زمان تأخیر و تعجیل (Lead و Lag) درصد آن را لحاظ کرد.
به عنوان مثال اگر برای فعالیت A با مدت زمان ۶ روز،یک فعالیت پس نیاز B بارابطه FS-50% لحاظ شود به معنی آن است که فعالیت B می تواند به میزان ۵۰ درصد مدت زمان فعالیت A (یعنی سه روز) قبل از پایان فعالیت A آغاز می شود.
به عبارت دیگر در این مثال 
FS-50% معادل FS-3d می باشد.


به منظور درک بهتر از کاربرد Lag و Lead در هنگام تهیه برنامه زمانبندی پروژه به مثال زیر توجه فرمایید:

KpI های مهم مدیریت پروژه

همانطور که در مقاله قبل توضیح دادیم kpi معیاری است که می توانیم به کمک آن میزان موفقیت خود را اندازه گیری کنیم
شاخص های کلیدی عملکر یا kpi ها انواع مختلفی دارند که شاید همه آنها برای کسب و کار شما مناسب نباشند ، اما اگر شاخص هایتان را درست انتخاب و گزینش کنید بسیار به شما کمک خواهد کرد.
در این مطلب قصد داریم به چند مورد از شاخص های کلیدی عملکرد در حوزه مدیریت پروژه اشاره کنیم:

Kpi های مهم مدیریت پروژه

Kpi هارا در ۴ دسته ((category
طبقه بندی و تعریف می کنیم:

۱-چهار چوب زمانی ((timeliness

اینکه مطمئن شویم پروژه مان در زمان مورد نظر به اتمام میرسد و اگر نه پیگیری اینکه کجای کار باعث انحراف از برنامه شده است مهم است. در نتیجه ما همیشه یک تاریخ پایانی به صورت تخمینی خواهیم داشت.

۲- بودجه (Budget

آیا پروژه، در محدوده بودجه تخصیص داده شده قرار دارد؟ و یا اینکه هزینه هایمان از حد مجاز فراتر رفته؟

۳-کیفیت ( Quality

اطمینان از اینکه به معیار های کیفی تعریف شده رسیده ایم یا خیر؟

۴-اثر بخشی (Effectiveness

پاسخ به این سوال که آیا زمان و پولمان را درست صرف می کنیم؟ یا اینکه آیا می توانیم پروژه را به طرز موثرتری مدیریت کنیم؟

قبل از اینکه kpi های ذیل هر یک ازین ۴ دسته را معرفی کنیم ، باید گفت ممکن است که ما به همه این شاخص ها برای پروژه مان نیاز پیدا نکنیم اما خب امید بر این است که آنها حد اقل به ما کمک کنند که به راه های بهتر مدیریت پروژه ها فکر کنیم.

* ۵مورد از مهم ترین شاخص های زمانی:

۱-Cycle time:

برابر میانگین سیکل های زمانی تحقق محصولات پروژه در دوره زمانی مشخص است. مثلا اینکه بگوییم به طور متوسط چقدر زمان برای تایید نقشه ها توسط کار فرما صرف می شود.

۲-on_time completion percentage:

نشان دهنده درصدی از فعالیت ها یا پروژه ها است که در زمان تعریف شده اشان به پایان رسیدن.

۳-time spent:

میزان زمان صرف شده توسط افراد تیم در طول پروژه است. البته در صورت نیاز می توانیم این شاخص هارا برای فرد یا افراد خاصی از پروژه تعریف کنیم که مثلا در پروژه ساختمانی چقدر طول میکشد تا یک کارشناس دفتر فنی متره ای از نقشه هارا ارائه دهد.

۴–Number of adjustments to the schedule

نشان دهنده تعداد دفعاتی است که در پروژه های سازمان ، تیم پروژه تاریخ پایان پروژه را اصلاح کرده است .

۵-Resource capacity:

حاصل ضرب دو نقدار تعداد افراد فعال در فعالیت یا پروژه خاص و درصد زمانی حضور آن افراد در فعالیت یا پروژه خاص است. در واقع این kpi در تخصیص درست منابع و یا در تخمین اینکه مثلا نیاز است ما فرد یا افراد خاصی را برای پروژه جذب کنیم یا خیر، بکار میرود و به این روش در تخمین مدت زمان اتمام مروژه کمک کننده است.

*۳ مورد از مهم ترین شاخص های بودجه ای:

۱-Budget variance:

نشان دهنده میزان اختلاف بودجه واقعی و برنامه ریزی شده ی پروژه ها است.

۲– Cost performance Index

نسبت دو مقدار است: الف: هزینه کل پروژه * درصد پیشرفت واقعی. ب: مقدار پولی که تاحالا خرج کردیم.
در واقع یه جورایی راندمان هزینه ای تحقق یافته است تا آن Data Date از پروژه را نشان می دهد.

۳-Number of Budget iterations

بیانگر تعداد رویژن بودجه بندی تا نهایی شدن آن است که بیانگر زمان مورد نیاز برای برنامه ریزی و نهایی سازی بودجه بندی پروژه ها است.

*۳ مورد از مهم ترین شاخص های کیفی:

۱-Customer satisfaction/loyalty

شاخصی است که بیانگر میزان رضایت مشتری از سازمان است.نظر سنجی،روش مناسب و مفیدی جهت برآورد این kpi است.

۲-Number of Errors:

تعداد دفعات دوباره کاری های پروژه را نشان می دهد که نتایج تعدا بازبینی بودجه و تعغییر تقویم پروژه را تحت تاثیر قرار می دهد.

۳-Customer complaints:

میزان شکایات مشتری های سازمان/ پروژه را نشان می دهد.

*۴ مورد از مهم ترین شاخص های اثربخشی:

۱-Number of project milestones completed on time with sign off:

پروژه دارای بخش و باکس های مختلفی اس . باید رصد کنیم که مایلستون های مختلف پروژه در زمان مناسب محقق شدن و به تایید کارفرما یا مالک رسیده اند یا خیر؟!

۲-Training/Research needed for project

میزان آموزش / تحقیق مورد نیاز پروژه را می شود با ساعت، بعداد دوره های آموزشی مورد نیازو امثال آن سنجید. اگر این میزان زیاد باشد، پروژتان ممکن است دیر تر از زمان مورد انتظار شروع شود. برای سنجش این نعیار میشود سوال را اینطور پرسید که، چند درصد از منابع در آغاز پروژه می توانند بلافاصله کارشان را بدون آموزش شروع کنند؟

۳-Number of cancelled projects

رصد این که چه تعداد از پروژه های سازمان متنوف و کنسل می شنوند؟
تعداد زیاد پروژه های کنسلی نشانگر فقدان یا ضعف در برنامه ریزی و گرفتن پروژه های جدید مناسب است.

۴-Number of change requests

تعداد در خواست های تغییری که کارفرما در اسکوپ تایید شده ی پروژه وارد میکند و میزان تکرار دفعات آنها است. هرچه این مقدار بالاتر باشد تاثیر منفی روی بودجه،منابع، زمان و کیفیت کلی پروژه بیشتر است.

 

پروژه ها بخش های پویا ی مختلفی دارند و خیلی مهم و حیاتی است که در طول پروژه زمان،بودجه،کیفیت و کارایی آن را رصد کنیم. شما باید مطمئن باشید که پروژه را با کارایی مناسب و با یک بودجه محدود انجام می دهید چون منابع محدود هستند.(اگر منابع نامحدود دارید ، احتمالا باید کارها را خیلی متفاوت انجام دهید!!)

شاخص ها و روش های کلیدی تولید

حجم تولید

مقادیری را که شغل شما قادر به تولید با گذشت زمان است ارزیابی کنید

در مرحله ابتدایی نمای کلی از آنچه کارخانه های شما قادر به تولید در یک ماه ، یا یک سال هستند ، به شما ارائه می دهد. مقایسه آن با دوره های مشابه قبلی ، نشانگر اینکه آیا این مسیر در دست گرفتید راه درستی است برای تکامل یا خیر، برای جلوگیری از ناهنجاری ها ، یا پیشرفت می باشد. به همین ترتیب ، با اندازه گیری توان تولید دستگاه های تولید کننده

شما ، می تواند به شما از عملکرد و بازدهی دستگاه های شما اطلاع دهد – با استفاده از این روش به راحتی می تونید ازکارایی و بازدهی دستگا هایتان مطلع شوید و اپر دستگاهی بازدهی ندارد در بلند مدت با مقایسه کردن آمار و ارقام نسبت به یک ماه یا یک سال پیش دستگاه را در دور خارج کنید.

 

خرابی در تولید

با کنترل زمان و دلیل وقوع آن ، تعمیر و نگهداری خود را بهینه کنید

یكی از مهمترین معیارهای تولید برای ردیابی در علت كاهش تولید می باشد. هنگامی که خرابی اتفاق می افتد، باید دلایل بروز آن را گزارش کنید، زیرا این تنها راهی است که می توانید مشکلات را ردیابی کنید، آنها را ارزیابی کنید و سپس تصدیق کنید که چه چیزی باید حل شود. زمان خرابی نیز می تواند برنامه ریزی شود ، هنگامی که تجهیزات به تعمیر و نگهداری نیاز دارند:از این طریق، شما نه تنها می توانید آن را بهینه کنید، بلکه می توانید با جلوگیری از خاموش شدن ماشین ها، آن را کنترل کنید.

 

هزینه های تولید

هزینه های مربوط به تولید محصولات مختلف خود را نظارت کنید

هزینه های تولید توسط محصول مشخص می کند که هر یک از اجزای محصول شما چقدر هزینه دارد و هزینه محصول نهایی شما به چه میران است. به کمک این متریک می توانید به راحتی متوجه بیشین که کدام قسمت از واحد شما بیشترین هزینه رو شامل می شود و در صورت تمایل با پیگیر های مختلف می توانید از هزینه های بیهود و از هزینه های متفرقه پرهیز کنید، ردیابی این هزینه های تولید با گذشت زمان ، می توانید روند رو به رشدش رو ببینید و اگر آن را مدیریت کنید به راحتی مب توانید زیر قیمت مورد نظر برای واحدی که تعیین کردهاید بمانید.

کمبود تراکم

بلافاصله موارد آسیب دیده را ارزیابی کنید

ارزیابی چگالی نقص یک کار مهم در محیط تولید است. این کار یک شاخص کیفیت کلیدی است که به راحتی قابل سنجش و برسی می باشد. نقص تراکم تعداد محصولات ناقص تقسیم بر تعداد کل محصولات تولیدی را مشخص می کند. اندازه گیری ساختاری هماننداین به شما امکان می دهد که کیفیت محصولات مختلف خود را با یکدیگر مقایسه کنید. این در شناسایی مناطقی که مشکلات رخ می دهد بسیار مفید می تواند قرار بگیرد و به شما این امکان می دهدکه اقدامات لازم را برای اصلاح را انجام دهید. کار با این متریک در کنار سایرین منجر به افزایش کارآیی در روند تولید شما می شود و درنهایت ، از هزینه های بی فایده که موجب صرفه جویی در هزینه می شود، جلوگیری می کنید.

 

نرخ بازگشت

تعداد مواردی که به کارخانه های شما عودت می شود را اندازه بگیرید

این نرخ درصد محصولاتی را که برای شما عودت می شود را ارزیابی می کند. موارد عودت شده به هر دلیلی می واند به شما برگردند: نقص ، بسته بندی اشتباه ، عدم رعایت و غیره. به منظور مقابله با علت اصلی مشکل ، این دلایل را تجزیه و تحلیل کرده و از بازگشت بیشتر خودداری کنید. انجام این کار نه تنها باعث صرفه جویی در هزینه شما می شود بلکه از نظر مشتری هم شما تصویر بهتری را کسب خ.اهید کرد. شما همچنین می توانید ارزیابی کنید که کدام محصولات بیشتر در معرض بازده قرار می گیرند تا تحلیل خود را افزایش دهید.

 

زمان بندی

عملکرد فرآیند تولید خود را از ابتدا تا انتها اندازه گیری کنید

اینکه دائما محصولی رو زیر تست قرار بدهید قطعا ممکن است برای شما پرهزینه باشد و ناکارآمدی خاصی را در زنجیره تأمین شما ایجاد کند. با استفاده از این متریک ، می دانید که چند بار قادر هستید چیزی را بدون هیچ نقصی در کل مراحل تولید تولید کنید. حرکت مهم این است که بررسی کنید که در کجا و چه زمانی شکست رخ می دهد ، علت اصلی این مسئله را پیدا کنید و روی آن کار کنید تا در آینده از بروز مشکلات مشابه جلوگیری کنید. مقایسه آن با دوره های زمانی مشابه در طول سال ها ، یک تحلیل جامع و کامل راایجاد می کند.

 

۵ شاخص کلیدی عملکرد برای نگهداری (KPI)

احتمالاً اولین بار نیست که می شنوید برای رسیدن به نتایج عالی ، شما باید یک هدف و معیارهای خاص داشته باشید تا بتوانید هدف خود را محقق کنید یا نه؟

برای مدیران تعمیر و نگهداری ، اندازه گیری KPI با استفاده از نرم افزار EAM که امکان ایجاد داشبوردهای سفارشی را بر اساس داده هایی که جمع آوری شده است ، بسیار آسان تر شده است.

تعمیر و نگهداری KPISo اگر آسان باشد ، چرا بخش های تعمیر و نگهداری هنوز هم گاهی اوقات آن را به چالش می کشند؟  جواب این است … داده  با داشتن اطلاعات بیش از حد احاطه شده ، می توانید گم شوید و به جستجوی داده ها و اعداد بپردازید که در واقع به همان اندازه که فکر می کنید مهم نیستند.  در زیر ۵ شاخص کلیدی عملکرد (KPI) برای تعمیر و نگهداری به منظور کاهش هزینه های نگهداری و افزایش بهره وری را پیدا خواهید کرد!

هر سازمان در مورد نگهداری اهداف مختلفی دارد ، اما همه آنها دارای مناطق متمرکز هستند:

۱٫کارآیی و خرابی

۲٫بودجه و هزینه های نگهداری

۳٫ چرخه دارایی و عملکرد

۴٫زمان پاسخگویی به تعمیر و نگهداری

۵٫مدیریت سفارش کار

۱٫خرابی

Downtime برای هر شرکتی که دارایی دارد ، بسیار هزینه بر است.  طبق تحقیقات ونسون بورن ، میانگین زمان خرابی طبق تصمیم گیرندگان در زمینه خدمات و مدیریت خدمات میدانی ، در هر ساعت ۲۴۰٫۰۰۰ دلار آمریکا در ساعت هزینه دارد.

۷۰٪ از عدم آگاهی شرکتها مبنی بر اینکه دارایی ها به نگهداری نیاز دارند که منجر به خرابی های غیرقابل پیش بینی و خرابی پر هزینه می شود.  با داشتن یک استراتژی مناسب برای تعمیر و نگهداری ، می توانید بیش از ۳۰٪ خرابی را کاهش دهید!

اندازه گیری زمان خرابی به عنوان KPI ، می تواند به اداره نگهداری کمک کند تا تجزیه و تحلیل کند که چگونه آنها استراتژی های تعمیر و نگهداری را بطور موفقیت آمیز اجرا کرده اند و می توانند براساس آن تصمیم گیری کنند.

چگونه می توان خرابی را محاسبه کرد؟

خرابی = ساعت زمان خرابی / کل دوره اندازه گیری شده * ۱۰۰

با این حال ، مهم تر برای درک در اینجا چگونه Downtime بر هزینه های شما تأثیر می گذارد!  این یک محاسبه ساده برای اندازه گیری آن است:

برای مدت زمانی خاص مثلاً  ۱ ساعت  در نظر بگیرید که در هر ساعت چند قسمت یا محصول تولید می شود و تعیین کنید که هر محصول چقدر می تواند به طور بالقوه درآمد داشته باشد.  سپس ، تعیین کنید که زمان خرابی چه مدت ممکن است طول بکشد (یا در گذشته طول کشیده است).

با استفاده از این فرمول ، اگر ما در هر محصول (واحد) ۳۰٫۰۰ دلار سود کسب کنیم و ۳۰ محصول در ساعت تولید کنیم ، این بدان معناست که هر ساعت ۹۰۰ دلار ارزش دارد.  در سناریویی که ۳ ساعت از کار افتادگی را تجربه می کنید ، فقط ۲۷۰۰،۰۰ دلار در همین چند ساعت از دست می دهید!

برای پس انداز بیشتر آماده هستید؟

بهترین روش را برای هزینه های نگهداری تجهیزات بیاموزید.

بودجه موجودی و نگهداری

غالباً از بخش تعمیر و نگهداری خواسته می شود که برای انجام عملیات و فعالیتهای مربوط به بودجه پیش بینی شود.  معمولاً بسیار چالش برانگیز است ، خصوصاً به دلیل عدم خرابی برنامه ریزی شده و داده های ضعیف نگهداری.

برای پیش بینی دقیق ، داده های دقیق و به راحتی در دسترس است.  داشتن راه حل EAM / CMMS به مستند سازی فرآیندهای نگهداری کمک می کند ، اما در مورد صحت اطلاعات چیست؟  اگر EAM شما به طور مستقیم در ERP یکپارچه نشده باشد ، ممکن است بخش های نگهداری دارای داده های نادرستی باشند و تصمیمات و پیش بینی های مستعد خطا می گیرند.

با استفاده از سیستم CMMS یکپارچه به ERP ، داده ها آزادانه از سیستم مدیریت موجودی موبایل به سیستم ERP با توجه به سطح سهام یدکی منتقل می شوند.  آگاهی از سطح قطعات یدکی برای متخصصان نگهداری بسیار مهم است.  داشتن اطلاعات در مورد موجودی در نوک انگشتان آنها می تواند به بهبود پیش بینی بودجه تعمیر و نگهداری و همچنین هزینه های کنترل کمک کند.

در Dynaway Enterprise Asset Management ، می توانید شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) برای دارایی ها (اشیاء) و انواع شیء را محاسبه کنید.  KPI ها برای به دست آوردن یک نمای کلی از عملکرد در اشیاء استفاده می شوند.

با داشتن EAM Mobile در دستگاه تلفن همراه ، کارگران تعمیر و نگهداری می توانند قطعات یدکی مورد نیاز برای انجام کار سفارش را مصرف و ثبت کنند.  سپس ، بخش خرید می تواند در زمان واقعی ببیند که چه تعداد قطعات یدکی اختصاصی باقی مانده است.  حتی می توانید هنگامی که قطعات به سطح سهام خاص می روند ، اعلان های فشار را تنظیم کنید تا بخش خرید را در مورد سطح پایین سهام اعلام کنند.

۱٫مدیریت دارایی

چرخه عمر دارایی

عمر دارایی از زمان تأسیس آن ، از طریق دستیابی به آن ، بهره برداری و هرگونه تعمیر و نگهداری یا به روزرسانی ، در اختیار آن محاسبه می شود.  چرخه زندگی ، تکامل دارایی را از نظر افزایش و کاهش در استفاده و ارزش آن از ابتدا تا زمان بازنشستگی توصیف می کند.

اصطلاح دیگر عمر مفید یک دارایی است که به تعداد سالهایی که یک دارایی در خدمت باقی می ماند اشاره دارد و باعث ایجاد درآمد مقرون به صرفه می شود.  با این حال ، پیش بینی طول کل دارایی می تواند چالش برانگیز باشد.

با استفاده از نرم افزار EAM ، مدیران تعمیر و نگهداری می توانند بینشی بهتر در کلیه مراحل و عملیات نگهداری داشته باشند.  به عنوان یكی از مثالها ، DAMaway EAM دارای قابلیت ساخت درخت سلسله مراتب دارایی است كه محل و دارایی را نشان می دهد.  در راه حل مدیریت دارایی Dynaway Enterprise ، می توانید شاخص های مختلف عملکرد کلیدی (KPI) را برای اشیاء و انواع شیء محاسبه کنید.

۲- چرخه دارایی

سلسله مراتب مکاني كاركردي براساس نيازهاي فرد شركت براي نگهداري تجهيزات داخلي يا سرويس دادن به تجهيزات مشتريان است.

این امر به شما امکان می دهد به راحتی موقعیت مکانی هر دارایی را مشاهده کنید و تجهیزات یا مکان های جدیدی اضافه کنید.  این به بخش تعمیر و نگهداری کمک می کند تا روند خرابی را رصد کند و برنامه ریزی بهتر نگهداری پیشگیرانه را بر اساس داده ها یا داده های تاریخی تجهیزات انجام دهد.  در نتیجه ، تعمیر و نگهداری می تواند معیارهایی را برای افزایش طول عمر تجهیزات ایجاد کند.

زمان پاسخگویی به تعمیر و نگهداری

تعمیر و نگهداری KPI:

زمان پاسخگویی به تعمیر و نگهداری به یک اندازه گیری زمانی از زمان باز شدن درخواست سفارش کار تا شروع کار واقعی اشاره دارد.

به عنوان مثال ، اگر از نظر زمان پاسخگویی از نظر داخلی مشکل دارید ، اگر کار در زمان مناسب شروع نشده باشد ، مشکلات اصلی خرابی ممکن است رخ دهد.  بخش تعمیر و نگهداری می تواند به راحتی در مورد زمان پاسخ KPI با استفاده از محلول EAM ، که جمع آوری داده های دقیق و ارائه آن به آسانی در درک و تجزیه و تحلیل است ، تأمل کند.  EAM / CMMS به شناسایی سرعت و کارآمد مکانیکها در پاسخگویی به درخواست های سفارش کار کمک می کند.

این به مدیریت کمک می کند تا بخش ها یا دارایی های ناکارآمد هزینه را تصفیه کند ، و همچنین تصمیماتی را در مورد چگونگی بهبود فرآیند های پاسخ و چه عواملی در وهله اول ایجاد می کند.

پیشگیری در مقابل واکنش

تعمیر و نگهداری واکنشی همچنین اغلب به تعمیر و نگهداری خراب می شود به این معنی که تعمیر تجهیزات پس از خرابی تجهیزات انجام می شود.

در حالی که نگهداری واکنشی ممکن است از نگاه اول معقول باشد (تعمیر فقط در صورت بروز خرابی) ، در طولانی مدت هزینه بیشتری دارد: خرابی غیر منتظره در وسط تولید می تواند منجر به کالاهای آسیب دیده ، تحویل های دیر هنگام ، از دست دادن مشتری و در نتیجه تأثیر درآمد شود.  .

هنگامی که فعالیت های نگهداری خود را برنامه ریزی می کنید ، وقت خود را بر اساس داده های قبلی و برنامه تولید ، آنالیز ، در نظر بگیرید و اقدامات خود را انجام دهید.  با رویکرد واکنشی ، خرابی ها به طور غیر منتظره اتفاق می افتد ، کارگران در جستجوی کتابچه های راهنمای ایمنی صحیح و اسناد و همچنین لوازم یدکی و ابزار هستند.

همانطور که از KPI ، شما باید تمرکز کنید تا در حد امکان از سفارشات کار بر روی واکنشی را کاهش دهید.  با این وجود ، همیشه تعیین اهداف واقع بینانه مهم است … اگر شما امروز هیچ فعالیتی در زمینه پیشگیری ندارید ، احتمالاً ایده خوبی نیست که بتوانید سفارش کار واکنشی را در یک ماه انجام دهید.

از تجربه ما ، همیشه خوب است که از رویکرد اهداف SMART در هنگام استفاده استفاده کنیم!

SMART مخفف مخفف Specific، Measurable، Achieveable، Relevant و Timely است و می تواند برای هدایت تنظیم هدف شما مورد استفاده قرار گیرد.  با تعیین اهداف برای سازمان یا بخش خود ، هدفی را برای هدف خود ارائه می دهید و عملکرد و دستاوردهای خود را نیز منعکس می کنید.

برای اطمینان از اینکه اهداف شما مشخص و قابل دستیابی است ، باید هریک از آنها:

خاص: هر هدفی باید به خوبی تعریف شده ، واضح و بدون ابهام باشد.

قابل اندازه گیری: با معیارهای خاصی که پیشرفت شما در رسیدن به هدف را اندازه گیری می کند.  هر هدف دارای معیارهای مختلفی برای ارزیابی پیشرفت در مقابل هدف است.

دست یافتنی: دستیابی و غیرممکن نیست.

مرتبط: در دسترس ، واقع بینانه و مرتبط با هدف سازمان شما.  می توان آن را در زمان تعیین شده و با منابع موجود بدست آورد.

به موقع: با یک جدول زمانی مشخص مشخص ، از جمله تاریخ شروع و تاریخ هدف.  هدف ایجاد فوریت است.

در اینجا چند نمونه از KPI های تعمیر و نگهداری SMART آورده شده است:

خرابی بدون برنامه ریزی را در طول سال ۲۰۲۰ ۵۰٪ کاهش دهید.

سفارشات کار پیشگیری را تا ۲۰٪ از کل کارها افزایش دهید.

در مدت ۶ ماه آینده ۵۰٪ زمان لازم برای بازرسی ایمنی و نگهداری را کاهش دهید.

سفارشات کار واکنشی را در مدت ۸ ماه آینده ۶۰٪ کاهش دهید.

آماده باشید که هنگام نوشتن اهداف SMART سؤالهای زیادی از خود و دیگران بپرسید.  پاسخ ها به تنظیم دقیق استراتژی شما کمک می کنند تا بتوانید اهداف را بدست آورید.  این مهم است که اهداف خود را با نگرش مثبت دنبال کنید حتی اگر باید تا حد ممکن واقع بین باشید.  در پایان روز ، شما می خواهید نه تنها در مورد اهداف خود آرزو کنید بلکه به آن برسید!

‎شا‎خص های کلیدی عملکرد فرآیند تولید

به طور خلاصه اگر چند شاخص مهم را بخواهیم نام ببریم باید شاخص های راندمان، دوباره کاری، ضایعات و همچنین سرانه تولید را ذکر کنیم. شاخص های بسیار دیگری را هم می توان تعیین نمود اما به علت عمومی بودن این شاخص ها و کاربرد آنها برای بسیاری از صنایع تولیدی به ذکر و تشریح این چهار شاخص بسنده می کنم.

ضایعات

مقدار ضایعات یک شرکت فقط نشان دهنده میزان محصولات معیوب آن سازمان نیست بلکه شاخصی است بسیار مناسبق که نشان دهنده میزان انسجام فعالیت های مدیریتی در سطوح مدیریت ارشد، مدیران میانی، بدنه کارشناسی و لایه های عملیاتی سازمان می باشد. این شاخص به طور شفاف و بی پرده به شما می گوید که تا چه حد در طراحی و اجرای فرآیندهای مدیریتی، پشتیبانی و تولید، موفق عمل کرده اید.
‎محاسبه ی شاخص به این صورت است که مقدار ضایعات را بر میزان تولید تقسیم کرده و حاصل را در عدد ۱۰۰، ضرب می کنیم. ضایعات را طبیعتا محصولاتی می دانیم که عیوب و عدم انطباق آنها در حدی است که قابل اصلاح، تعمیر و بازکاری نمی باشند. ضمن آنکه محصولات با درجه ی کیفی پایین تر را که مصارف دیگر دارد و با قیمتی کمتر از قیمت محصولات سالم به فروش می رسد را نیز می توانیم جزء آمار ضایعات محسوب می نماییم.
‎فعالیت های تحلیل و تعیین علل به وجود آمدن ضایعات، مشابه علت های به وجود آمدن موارد دوباره کاری می باشد. با این تفاوت که اثر آن عوامل شدیدتر بوده به طوری که محصول با ویژگی هایی تولید شده که امکان استفاده و فروش آنها از بین رفته است.
‎آسیب های ناشی از ایجاد ضایعات در شرکت های تولیدی با فرآیندهای ساخت گوناگون، کاملا متفاوت می باشد. در یک شرکت ریخته گری، ضایعات تولید شده دوباره با صرف هزینه هایی نسبتا کمتر دوباره قابل استفاده برای تولید محصول سالم می باشد. اما در شرکتی دیگر مانند تولید قطعات لاستیک اگر محصولی نامنطبق و معیوب گردد، استفاده مجدد از آن شاید امکانپذیر نباشد.
‎مشابه شاخص ضایعات از شاخصی دیگر به نام PPM نیز می توانیم استفاده کنیم. بدین صورت که تعداد محصولات معیوب و دارای عدم انطباق را تقسیم بر تعداد تولید شده کرده و حاصل را در عدد یک میلیون ضرب می کنیم. بدین صورت عددی به دست می آید که آن را PPM می گوییم. یعنی تعداد قطعه ضایعات شده در هر میلیون قطعه part per million .
‎این شاخص، شاخصی استاندارد است که غیر از پایش نمودار روند آن در داخل سازمان، قابلیت مقایسه با شرکت های دیگر را نیز در اختیار شما خواهید گذاشت و می توانید عدد PPM کیفی خود را با شرکت های سطح بالا به لحاظ کیفیت و یا با میانگین صنعت خود مقایسه نمایید.

د‎وباره کاری / بازکاری  Rework

‎یکی دیگر از شاخص های خوب و کلیدی عملکرد  فرآیند تولید، شاخص بازکاری می باشد.شاید به نظر بیاید که شاخص خیلی مهمی نیست. درست است که موارد اصلاح، تعمیر و بازکاری محصولات معیوب برای امکان استفاده و فروش آنها به اندازه ضایعات برای سازمان مشکل آفرین و هزینه بر نیست اما به هر حال بخشی از فعالیت های انجام شده برای تولید محصول سالم در بار نخست، تلف شده و محصولی معیوب ایجاد شده است. ضمن آنکه شما باید در ادامه نیز مقداری مواد، زمان کار دستگاه و همچنین وقت نیروی انسانی خود را به اصلاح و بازکاری محصولات معیوب اختصاص داده و حتی پس از آن با انجام بازرسی های مجدد کنترل کیفیت از اصلاح و قابل استفاده شدن محصول معیوب اطمینان حاصل نمایید. در برخی مواقع محصولات معیوب به مانند محصولات سالم در نیامده و مجبور خواهید شد که با درجه مرغوبیت پایین تر و با قیمتی نازل تر از محصولات سالم آن ها را بفروشید.برای محاسبه مقدار شاخص در ابتدا نیاز به این است که موارد بازکاری را در فرآیندهای ساخت و تولید مشخص کنید. این موارد شامل فعالیت های تعمیر، اصلاح و یا انجام دوباره ی فرآیند های ساخت و تولید روی محصولات معیوب می باشند. با انجام فعالیت های اصلاحی روی اینگونه محصولات، آنها به شرایط قابل قبولی به لحاظ کیفی رسیده و می توان ادامه فرآیندهای ساخت را روی آنها انجام داد یا اگر محصول نهایی می باشند، آنها را به فروش رساند.
‎در یک شرکت تولید مجموعه موتور خودرو ممکن است برخی موتورهای که تولید و مونتاژ شده اند، دچار نشتی روغن یا آب شده، فیلر زنی به صورت صحیح انجام نشده و یا اینکه تورک و گشتاور پیچ ها مطابق مقدار مطلوب نمی باشد. این ها مصداق های دوباره کاری می باشند.
‎پس از تعیین موارد دوباره کاری، تعداد و آمار قطعات و محصولاتی که روی آنها بازکاری انجام شده را ثبت کرده و گردآوری نمایید. میزان دوباره کاری کل محصولات را نیز از آمار تک تک محصولات بدست آورید. حاصل تقسیم مقدار کل موارد دوباره کاری بر میزان تولید انجام شده ضرب در عدد ۱۰۰، درصد دوباره کاری را به شما می دهد.
‎به عنوان مثال از تعداد ۸۰۰ موتور خودرویی که تولید شده، روی ۸۰ عدد دوباره کاری انجام شده است. پس درصد شاخص دوباره کاری برابر با ۱۰ درصد می باشد.
‎مقدار این شاخص برخلاف شاخص راندمان، هر چه کمتر باشد، بهتر خواهد بود و نشانه خوبی از اجرای صحیح فعالیت های تولیدی در بار اول می باشد. در جهت مقابل، بالا بودن این شاخص نشان دهنده ی حجم بیشتر انجام نادرست فعالیت های ساخت می باشد.
‎عوامل بالارفتن مقدار شاخص دوباره کاری می تواند شامل موارد زیر باشد
* عدم مهارت اپراتورهای تولید
* خراب بودن یا تنظیم دقیق نبودن دستگاه های خط تولید
* کالیبره نبودن تجهیزات اندازه گیری
* شیوه های نادرست تولید
* مستهلک شدن ابزارآلات تولید مانند قالب ها و جیگ و فیکسچرها
* عدم انجام صحیح فعالیت های بازرسی و آزمون
* شرایط نامساعد محیط کار مانند نبود نور کافی
* مواد اولیه ی نامرغوب و یا قطعات نیم ساخته بی کیفیت
‎و بسیاری عوامل دیگر که بسته به شرایط سازمان شما می تواند متفاوت و متنوع باشد.
‎علل دوباره کاری را شناسایی کنید
‎در صورت بالا بودن میزان دوباره کاری بایستی نسبت به تعیین عوامل وقوع این مسئله و طرح ریزی اقدامات اصلاحی برای کاهش مقدار شاخص اقدام نمایید. کاهش هر میزان از دوباره کاری به معنای افزایش همان میزان در راندمان تولید می باشد. یعنی شما به جای انجام دوباره مراحل تولیدی برای تعدادی محصول خاص، همان وقت، منابع و امکانات را صرف اجرای فعالیت های تولیدی برای همان میزان محصولات سالم دیگر و البته بیشتر می کنید.

راندمان

اين شاخص، یکی از مهم ترین شاخص های فرآیند تولید و حتی کل سازمان می باشد و به طور قطع و یقین می توان آن را یک شاخص کلیدی عملکرد Key Performance Indicator دانست.این شاخص، فرمول اندازه گیری پیچیده ای ندارد و حتی می توان گفت که ساده می باشد. مطابق تعریف عمومی راندمان و بازدهی هر سیستم دیگر، در اینجا نیز میزان خروجی یک فرآیند به ورودی آن را راندمان می گوییم.
‎در عمل اما محاسبه ی این شاخص، قدری زحمت دارد. افزایش پیچیدگی محاسبه این شاخص بیشتر در سازمان هایی اتفاق می افتد که چند نوع محصول مختلف را تولید می کنند.نحوه محاسبه راندمان تولید به این صورت است که میزان تولید انجام شده یک محصول را در یک دوره ی زمانی مثلا یک ماهه، بر توان تولید در همان دوره تقسیم می کنیم که عدد حاصل، راندمان تولید می باشد و با ضرب حاصل کسر در عدد۱۰۰ ، درصد راندمان به دست می آید.
‎مقدار تولید یا خروجی فرآیند، به راحتی از آمار تولید انجام شده بدست می آید. اما برای محاسبه ی شاخص، شما نیاز به دانستن توان تولید دارید.
‎توان تولید همان ورودی سیستم می باشد که مفهوم آن توانایی و برآیند ورودی های فرآیند می باشد که شامل نیروی انسانی، تجهیزات، مواد اولیه، دستگاه ها و . . می باشد. این توان تولید را ظرفیت بالقوه خط تولید می گوییم. توان تولید یا ظرفیت خط تولید با استفاده از روش های زمان سنجی و ظرفیت سنجی به دست می آید. ضمن آنکه بایستی از اطلاعات فنی مربوط به تجهیزات خط تولید که سازنده ی تجهیزات، آن را در مدارک درج کرده استفاده نمایید.
‎تصور کنید مقدار تولید انجام شده که می تواند بر حسب تعداد و وزن باشد از محصولی مانند موتورخودروی پراید به تعداد ۸۰۰۰ عدد باشد، توان تولید شرکت نیز ۱۰۰۰۰ عدد در ماه می باشد. راندمان تولید محصول موتور خودرو در این شرکت،  ۸۰% می باشد.
‎هر چقدر مقدار محاسبه شده راندمان به عدد ۱۰۰ نزدیکتر باشد طبیعتا بهتر خواهد بود و نشانگر آن است که شما از امکانات تولید در اختیار سازمان که شامل تکنولوژی تولید و فرآیندهای ساخت، ابزارآلات اندازه گیری، تجهیزات و دستگاه ها، نیروی انسانی، ابزار آلات تولیدی، مواد اولیه و . . . بهتر استفاده کرده اید و از هزینه ی انجام شده برای تأمین منابع، بهره بهتری گرفته اید.
‎در صورتی که مقدار راندمان محاسبه شده، پایین می باشد بایستی بررسی نمایید و مشخص کنید عواملی که باعث شده اند تا شما نتوانید از ظرفیت و توان بالقوه شرکت، استفاده مطلوب را ببرید چه مواردی می باشند؟
‎با استفاده از روش ها و تکنیک های حل مسئله، مشخص نمایید که علل راندمان پایین تولید در سازمان شما چیست. با تعیین علت ها نیز اقداماتی برای رفع مشکلات و حل مسائل طراحی خواهد شد. پس از اجرای اقدامات تعریف شده، با محاسبه ی راندمان تولید در دوره های بعد نسبت به سنجش اثربخشی اقدامات اصلاحی، اطمینان حاصل نمایید.
‎حالا کاملا بایستی درک کرده باشید که چگونه تعریف شاخص ها و اندازه گیری مقادیر آنها به بهبود عملکرد سازمان و موفقیت آن کمک می کند، چه آنکه اگر امکان اندازه گیری سطح عملکرد شرکت در فرآیندهای مختلف و منجمله فرآیند مهم تولید وجود نداشته باشد امکان شناسایی مشکلات و مسائل و همچنین کسب اطمینان از حل آنها و ایجاد بهبود نیز وجود نخواهد داشت.

‎ سرانه تولید

‎یک شاخص خوب و جالب دیگر برای پایش فرآیند تولید، شاخص سرانه تولید می باشد. این شاخص میزان بهره وری جزئی یکی از عوامل تولید یعنی نیروی انسانی را اندازه گیری کرده و در اختیار ما قرار می دهد.
‎با محاسبه ی این شاخص می توانید دریابید که تا چه حد در به کارگیری کارآمد نیروی انسانی جهت تولید با کمیت بالا، موفق بوده اید.
‎نحوه ی محاسبه شاخص به این صورت می باشد که میزان تولید انجام شده و تعداد محصولاتی که تولید شده اند بر نفرساعت کاری کلیه پرسنل تولیدی تقسیم می گردد.
‎به عنوان مثال اگر تعداد تولید یک محصول در ماه یکصدهزار قطعه باشد و مجموع نفر ساعت پرسنل تولید در همان ماه بیست هزار نفر ساعت باشد حاصل فرمول عدد ۵ می باشد. به این معنا که هر نفر ساعت کار پرسنل و اپراتورهای واحد تولید سازمان، منجر به تولید ۵ عدد قطعه می شود به بیانی دیگر یعنی یک نفر اپراتور در یک ساعت، ۵ عدد محصول نهایی و آماده فروش، به وجود می آورد.
‎توجه داشته باشید که منظور از نفرساعت کاری کل پرسنل، ساعات اضافه کاری نیز می باشد. برای تعیین نفرساعت کل، زمان های مرخصی، تأخیر و غیبت نیز باید کسر گردد. همینطور ساعت توقف خط تولید و بیکاری پرسنل نیز از مجموع ساعت کاری باید کم شود یعنی ساعت های کاری خالص تک تک پرسنل تولید بایستی با هم جمع شود.
‎همانطور که مطمئنا دریافته اید هر چقدر عدد حاصل یعنی سرانه تولید، بزرگتر باشد بهتر خواهد بود. این شاخص به طور خاص نشان دهنده ی سطح عملکرد پرسنل تولید در ساعاتی که بدون مشکل امکان تولید را دارند می باشد.
‎بهبود انگیزه ی پرسنل، طراحی و اجرای سیستم های مناسب و اثربخش تشویق پرسنل، می تواند این شاخص را بهبود دهد. یک راه مناسب، آکورددهی به اپراتورهای تولید در ازای تولید بیشتر می باشد. بدین صورت که اگر اپراتور یا گروهی از اپراتورها از حد مشخصی در یک دوره ی زمانی، بیشتر تولید کنند، متناسب با مقدار اضافه تولید، پاداش و آکورد دریافت نمایند. بدیهی است که قطعات تولید شده بایستی سالم بوده و معیوب و نامنطبق نباشند.
‎توجه داشته باشید که محاسبه و تحلیل این شاخص در سازمان های مختلف و حتی در یک سازمان با محصولات گوناگون، شرایط خاص خود را دارد. در بعضی مواقع کاهش یا افزایش این شاخص به علت نیروبری کمتر یا بیشتر یک محصول خاص است. سرعت و حجم تولید محصولات متفاوت نیز ممکن است باعث کاهش یا افزایش این شاخص شوند در حالی که عملکرد نیروی انسانی واحد تولید ثابت مانده است. پس به هنگام تحلیل نزولی یا صعودی بودن نمودار به این مسئه توجه خاص و دقت کافی داشته باشید.

شاخص های کلیدی فروش

چگونه معیارهای مناسب را برای تیم فروش خود تعریف کنیم

شناسایی و شناخت شاخص های عملکرد کلیدی فروش (KPI) میتوند همانند یک رژیم غذایی می تواند موثر باشد، همه ادعا می کنند که رژیم غذایی آنها بهتر از دیگران است، در نتیجه همه توصیع های متضاد در مورد غذا های خاص می کنند و یک سری منایع غذایی رو برای خوردن منع می کنند ، این عمل بسیار نا امید کننده است زیرا بهترین مواد غذایی ها و KPI پرورش ذهن شما می باشد! سوال واقعی این است که چیز هایی برای شما مناسب است و چه معیارهای فروشی به شما در دستیابی به اهداف شرکت کمک خواهند کرد؟

KPI ها هرگز با اندازه یکسان نیستند

بنابر این به جای اینکه سعی کنیم شما را ترغیب کنیم که KPI های خاص بهترین هستند، می خواهیم به شما در راه کمک کنیم که معیارهای مناسب را برای تیم فروش خود تعریف کنید. سپس لیستی از متداول ترین KPI های فروش را با هم بررسی خواهیم کرد.

 

تعریف KPI های مناسب

۱- بزرگ شروع کنید. اهداف کلی شرکت شما چیست؟ درآمد؟ رشد؟ کسب مشتری؟ حفظ مشتری؟ به طور معمول، شرکت ها یک هدف اصلی و یک یا دو هدف ثانویه دارند که زمینه را فراهم می کنند و هدف اصلی را پشتیبانی می کنند. در حالت ایده آل، همه افراد شرکت باید این موضوع را بدانند. به عنوان مثال، اهداف شرکت ممکن است به شرح زیر باشد :

  • هدف اصلی: درآمد سالانه را به مبلغ X افزایش دهید
  • هدف ثانویه / پشتیبانی: ماهانه ۶٪ رشد داشته باشید

۲- مشخص کنید. چه اهداف فروش به شرکت شما کمک می کند تا به اهداف کلی خود برسید؟ یک هدف گسترده مانند کل فروش ماهانه را در نظر بگیرید و آنرا محاسبه کنید. اندازه معامله شما (یا ارزش خرید) چقدر است ؟ متوسط طول چرخه فروش شما به چه میزان است؟ هزینه فروش شما چقدر است؟ مهم است که هدف اصلی خود (مثلاً کل فروش ماهیانه) را در زمینه صنعت و مشاغل خاص خود مشاهده و محاسبه کنید.

اهداف خاص فروش

  • هدف های فروش اولیه :  فروش ماهانه $
  • هدف های فروش ثانویه:٪ ماه رشد ماه

معیارهای متنی

  • اندازه متوسط معاملات ($)
  • متوسط چرخه فروش X روز / هفته / ماه
  • هزینه فروش ($)
  • نرخ برنده شدن در فرصت ها (٪)

۳- بر عمل متمرکز شوید. اهداف و معیارهای که در مرحله ۲ بیان شد را در نظر بگیرید و کارهایی را که تیم شما برای رسیدن به آن اهداف باید انجام دهد، تقطیر کنید. برای معاملات خود باید چند معاملات انجام دهید؟ براساس آن تعداد، چه تعداد فرصت باید در خطوط اهداف شما وجود داشته باشد؟ چند تماس / ایمیل / جلسات لازم خواهد بود؟ تیم بازاریابی شما برای ایجاد زمینه به چند تماس نیاز دارد؟ تا زمانی که درک کاملی از فعالیتهای کلیدی درآمد حاصل از درآمد خود نداشته باشید، دست از تلاش کردن بر ندارید.

جریان مسیر و هدف گذاری :

  • (#) برنده ها
  • (#) معاملات / فرصتها
  • (#) منجر به فروش می شود
  • (#) منجر به بازاریابی واجد شرایط می شود

اقدامات لازم:

  • ایمیل های X ارسال کنید
  • پیگیری های X ارسال کنید
  • تماسهای X برقرار کنید
  • جلسات X را برگزار کنید
  • پیشنهادهای X ارسال کنید

۴- معیارهای خود را در اولویت قرار دهید. پس از انجام تمرین در مرحله ۳ ، باید بحرانی ترین معیارها آشکار کنید. توصیه می کنم لیست کوتاهی از ۵-۸ KPI فروش را تهیه کنید که شامل معیارهای متنی و معیارهای مبتنی بر فعالیت  باشد. این به شما کمک می کند تا روی مهمترین داده ها بدون تحریف تأثیر آنها متمرکز شوید (این امر می تواند به راحتی اتفاق بیفتد اگر فقط روی ۱-۲ معیار متمرکز شوید). همیشه می توانید این لیست را سازگار ، اضافه یا حذف کنید.

  • مثال متنی: فروش ماهانه $ تا به امروز در مقابل هدف فروش ماهانه $
  • به عنوان مثال فعالیت: X پیگیری های مخالف (#) منجر به فروش شده است

۵- بر معیارهای خود نظارت کنید. پرش از این خیلی مرحله بسیار مهم است زیرا روزانه داشتن معیارهای کلیدی در مقابل تیم شما ،به آنها کمک خواهد کرد تا پیشرفت و اولویت بندی اقدامات را دنبال کنند. اگر آنها را در یک سند ثابت یا صفحه گسترده بایگانی کنید ، تعریف KPI های شما اتلاف وقت و انرژی است. KPI ها معیارهای زندگی مشترکی هستند که به طور مرتب به اشتراک گذاشته می شوند و تحت نظارت قرار می گیرند. بدیهی است ، ما اعتقاد داریم که یک راه عالی برای انجام این کار ، قرار گرفتن آنها در داشبورد تلویزیون در کف فروش شما است و می توانید نمونه ای از آنچه که این داشبورد در زیر مشاهده می کنید را مشاهده کنید.

 

شاخص های کلیدی عملکرد kpi

شما هم مثل من در مسیر یابی ضعیف هستید؟ یا فقط من باید به کمک نقشه به مقصدم برسم؟ به عنوان مثال وقتی میخواهم به جایی بروم باید هر ۳۰ ثانیه گوکل مپ را چک کنم و ببینم در کجای مسیر هستم؟ چون میدانم اگر حواسم پرت شود ممکن است راه را اشتباه بروم و مجبور شوم کلی راه را برگردم. حالا این یک پیاده ‌روی ساده است، که اگر اشتباه کنیم فوقش کمی خسته می‌شویم؛ ولی در رسیدن به یک هدف بزرگ، اگر اشتباه برویم چه اتفاقی می‌افتد؟

این‌ها را گفتم که بدانیم، برای همه اهداف باید شاخصی برای اندازه گیری وجود داشته باشد، که به ما بگوید: دقیقاً کجای کار هستیم؟ چقدر نزدیکیم؟ اشتباه می‌رویم یا درست؟ چقدر دیگر مانده تا به مقصد برسیم؟ و…
خوشبختانه شاخص کاربردی ای به نام شاخص های کلیدی عملکرد یا kpi وجود دارد.
در این مبحث قرار است بفهمیم:
((kpiچیست؟
انواع KPI چیست؟
چگونه KPIها را توسعه دهیم؟
گام های مهم در تعیین شاخص کلیدی عملکرد یا KPI چیست؟
تفاوتKPi) )و( (KRIدر چیست؟
چگونه kpi هارا گزارش دهیم؟

KPI چیست؟

شاخص کلیدی عملکرد یا Key Performance Indicator که به اختصار به آن KPI می گویند، یک متغیر قابل اندازه گیری است که به ما نشان می دهد یه شرکت یا استارتاپ چقدر در رسیدن به اهداف خود موفق بوده است. تعیین این شاخص بر عهده مشاور برنامه ریزی استراتژیک یا مدیریت برنامه ریزی استراتژیک سازمان است.

KPI چه اطلاعاتی را به ما نشان می دهد؟

۱-اقداماتی که باید انجام شوند تا به تصمیم گیری بهتر کمک کنند را شناسایی می کند.
۲-بین شاخص های پیشرو و عقب مانده ایجاد تعادل می کند
۳-میزان تغییر عملکرد را در طول زمان نشان می دهد
۴-شواهدی عینی از مسیر پیشرفت برای دستیابی به نتایج مطلوب را فراهم می کند

۵-میزان کارایی، اثربخشی، کیفیت، مدت زمان، رفتار، کارایی پروژه، کارایی فردی و بهره برداری از منابع را نمایش می دهد

انواع KPI؟

ورودی ها : اطلاعاتی از مقدار، نوع و کیفیت منابع مصرف شده به ما می دهد
خروجی ها : مقدار کاری که انجام شده و چیزی که تولید شده را نمایش می دهد
عواقب یا نتایج : دست آورد ها یا تاثیرات نهایی را برای ما به نمایش در می آورد
پروژه : پاسخگو وضعیت تحویل پروژه و پیشرفت نقاط قوت پروژه است

مثال:

فرض کنید می خواهیم چای درست کنیم ورودی ما شامل خود چای،آب و مدت زمانیکه صرف ساخت آن می شود است.
فرآیند ما می تواند روش ساخت چای یا بهره وری تجهیزات باشد.
خروجی ما خود چای ساخته شده است که شامل : طعم،مقدار دمای چای و ….
عواقب و نتیجه می تواند رضایت مصرف کننده باشد و و اقدامات پروژه بر روی نتایج ارائه شده از هر پروژه یا طرح های بهبودی عمده، مانند یک کمپین بازاریابی جدید تمرکز می کنند.

چه گام هایی برای تعیین یک KPI خوب لازم است؟

1- معیار KPI دقیقا چه چیزی را اندازه بگیرد؟ (مثلا نرخ تبدیل مشتری را اندازه بگیرد)

2- این نتیجه چه اهمیتی دارد؟(هدف از تعیین شاخص های کلیدی عملکرد چیست؟)
3- اطلاعات شما از کجا به دست می آیند؟ (مثلا می توانید از گوگل آنالیتیکس برای تجزیه و تحلیل ترافیک وب سایتتان استفاده کنید)
4- هر چند وقت یکبار روند پیشرفت عملکردتان را اندازه گیری می کنید؟(مثلا هرماه نسبت به ماه قبل افزایش بازدید را اندازه گیری کنید تا نواقص کارتان مشخص شود)
5- KPI برای چه قسمتی از کسب و کار استفاده می شود؟(مثلا قرار است که نرخ تبدیل مشتری های سایت را اندازه گیری کنید(
6- چه کسی مسئول این کار است؟( برای مثال یکی از کارشناسان دیجیتال مارکتینگ را مسئول پیگیری این کار می کنید)
7- بدترین حالت و بهترین حالت در این هدف چیست؟( مثلا اگر عدد بازدید به کمتر از ۱۰۰ برسد ، شرایط خوب نیست و باید اعلام شود.)

چالش ها

مشکل اینجاست که هزاران شاخص وجود دارد و شرکت ها در تلاشند تا درست ترین شاخص ها را انتخاب کنند.
انتخاب نادرست KPI،باعث می شود افراد به مسیر نادرست هدایت شوند.
در حقیقت دلیل قدرتمند شاخص های کلیدی عملکرد این است که ما بفهمیم چه چیزی را باید مورد سنجش قرار دهیم.

اگر سازمانی در حال اندازه گیری شاخص های اشتباهی باشند که آن شاخص ها در راستای اهداف سازمان نباشد و برای رسیدن به آنها پاداش تعیین کند مانند این است که از خدمه کشتی بخواهد تا کشتی را در مسیر و جهت نا درست هدایت کند.

 

چطور در ۶ مرحله یک شاخص کلیدی عملکرد kpi را توسعه دهیم؟

اول: یک هدف واضح برای kpi مشخص کنید:

نوشتن یک هدف واضح و دقیق مرتبط با شاخص کلیدی عملکرد مهم ترین بخش توسعه KPI است.

دوم: kpi هارا با کارمندان و اعضای سازمان خود در میان بگذارید:

همه افراد سازمان یا شرکتتان باید علت انتخاب شاخص هارا بدانند. در غیر این صورت، آنها تنها اعدادی بی سَر و تَه روی صفحه نمایش هستند که هیچ معنایی برای کارمندان شما ندارند.
همچنین باید برای آنها توضیح دهید که چرا این شاخص را بر سایر شاخص ها ترجیح داده اید. بازخورد گرفتن از کارمندانتان به شما کمک می کند تا بفهمید کدام یک از اهداف سازمان قابل درک نیستند و از همه مهمتر اینکه یادتان باشد که شاخص های کلیدی عملکرد بدون خطا نیستند.

سوم : بررسی کنید که KPI های شما واقع بینانه تعیین شده باشند:

اگر از همان اول اهداف شما بزرگ باشند ممکن است کارمندانتان همان اول ناامید شوند اما برعکس اگر پله پله جلو بروید و کوچک تر اهدافتان را تعیین کنید میبینید که چقدر زود به اهدافتان می رسید.

چهارم: مطمئن شوید که اهداف مرتبط با KPI های شما قابل اجرا باشند:

با استفاده از مراحل زیر از عملی بودن شاخص های کلیدی عملکرد خود اطمینان حاصل کنید:

1- اهداف اصلی کسب و کارتان را مرور کنید
2- عملکرد کنونی سازمان خود را آنالیز کنید

3- برای KPI های خود اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تعیین کنید
4- بار دیگر اهداف شاخص های عملکرد خود را با حضور افراد تیمتان چک کنید
5- روند پیشرفت خود را مرور کرده و در صورت لزوم دوباره اهداف و Kpi هارا تنظیم کنید.

پنجم: به صورت هفتگی یا ماهانه KPI هارا ارزیابی کنید:

همه KPI ها موفقیت آمیز نیستتد . فقط با ارزیابی دوره ای آنهاست که می توانید بفهمید چه زمانی باید آنها را تغییر دهید.

ششم: مطابق نیاز های روز KPI هایتان را توسعه دهید:

هایی که به روز نمی شوند به سرعت قدیمی و بی مصرف تواهند شد.
این به این دلیل است که kpi ها شاخص های ثابتی نیستند.
آن ها همیشه نیاز به بروز رسانی و تغییر در صورت نیاز دارند.اگر آنها را تعیین کرده و سپس به حال خود رها کنید، ممکن است در حال تعقیب اهدافی باشید که دیگر ربطی به کسب و کار شما ندارند.

تفاوت شاخص های کلیدی عملکرد((KPI و شاخص های کلیدی نتیجه (kRI):

Kpi ها شاخصی برای اندازه گیری عملکرد است و ربطی به نتیجه ندارد..این یعنی نتایجی مانند افزایش درآمد و سود را نمی توانیم به عنوان kpi در نظر بگیریم.چرا؟
چون هر نتیجه ای که به دست می آوریم حاصل از انجام جندین فعالیت مختلف است.
بنابراین ما این موارد را شاخص کلیدی نتیجه یا KRI می نامیم .درواقع یک KRI به شما می گوید در کسب و کارتان چه نتیجه ای گرفتید؛ اما kpi به شما می گوید که باید چه کاری انجام دهید.

شیوه گزارش شاخص های کلیدی عملکرد :

گزارش، خلاصه ای از عملکرد فعلی شما در مقایسه با اهداف از پیش تعیین شده است.گزارش شاخص کلیدی عملکرد را می توان به روش های متفاوتی ارائه داد: استفاده از فایل اکسل، پاورپوینت یا نرم افزار مرتبط با کارت امتیازی متوازن که دارای داشبورد مدیریتی هستند.

 

۵ سنجه استارتاپی مهم

یکی از مهم ترين روش ها دقت در سنجه های استارتاپ و پيگيري و پردازش داده ها است.توجه به اتفاقاتي كه در حال رخ دادن در استارت آپ شما هستند بسيار حياتي است.اين كار به شما كمك خواهد كرد تا صحت فرضيات و استراتژی هاي مالي براي استارتاپ و كسب و كار خود را بسنجيد تا به انتخاب بهترين تصميمات منجر شود.در قسمت بعد به توضيح تعدادي از سنجه ها  كه درمراحل اوليه استارتاپ كاربرد دارند می پردازیم.

۱-جذب ( Acquisition ) :

جذب يكي از مهم ترين سنجه های استارتاپ در مراحل اوليه شروع يك استارتاپ است ،جذب به معني جلب نظر كاربر براي محصول شما نظیر بازديد از سايت و … از طريق روش هاي مختلف بازاريابي است.اگر درمراحل ابتدايي استارتاپ كارهايي كه در اين زمينه انجام ميدهيد به نتيجه نرسيد ،هيچ نگران نباشيد;كانال بازاريابي خود را عوض كرده و روش هاي متفاوتي را امتحان كنيد.شرکت ها و سازمان ها  جذب مشتری را به عنوان یک اقدام مهم در ارزش کسب وکار خود می دانند.پس از جذب مشتری نگهداری و حفظ رضایت مشتریان خود را فراموش نکنید.

۲- فعال‌سازی (Activation) :

پس از جذب مشتری نوبت فعالسازی و تلاش برای نگه داشتن مشتری تحت نفوذ شرکت می باشد.اکنون شما باید تلاش کنید تا بازدید کنندگان خود را به مشتریان و پس از آن به مشتریان وفادار تبدیل کنید.فعالساز مشتریان زمانی اتفاق می افتد که مشتریان بابت ارزش شما پول پرداخت کنند، و پس از آن شما یک مشتری به شرکت خود اضافه کرده اید.

چند روش برای فعالسازی مشتریان:

به مشتریان حس اعتماد بدهید.

سعی کنید نیاز آنها را برطرف کنید و استفاده از خدمات خود را در ساده ترین حالت ممکن قرار دهید.

همیشه در دسترس مشتریان باشید و راه های ارتباطی را پاسخگو باشید.

حالا نوبت آن است که با محصولات یا خدمات با کیفیت  ، مشتری را در مرحله جذب نگه دارید.

صرف نظر از مطلوبیت یا قابلیت فروش خدمات یا محصولات ، فعالسازی که مدیریت مناسب نداشته باشد شکست خواهد خورد.

۳- بازگشت (Retention):

این سنجه برسی مکند که چه میزان از مشتریان پس از مدتی دوباره از استارتاپ شما استفاده کرده اند.برای بازگشت مشتریان روش های متفاوتی وجود دارد که استفاده از آنها به افزایش فروش می انجامد ;البته باید همزمان از روش های گوناگون استفاده کرد تا مشتریان بیشتری را به استارتاپ بازگرداند.

بر اساس مدل mot سومین لحظه در خرید دیجیتالی (Tmot) لحظه ای است که مشتری با سایت به تعامل می پردازد و بازاریاب سعی می کند مشتری را  حفظ کند . می توان با ایجاد شبکه های تعاملی گوناگون این تعاملات را افزایش داد.

 

۴- توصیه(Referra)  :

نوعی بازاریابی موفق و ویروسی می باشد و باعث ایجاد رابطه  برد برد خواهد شد .اگر فرد از استارتاپ شما خوشش بیاید و موفق عمل کرده باشید افراد دوستانشان را دعوت خواهند کرد. تا آن ها هم از امکانات شما استفاده کنند . به این عمل توصیه گویند.در اکثر افراد این گونه است که دوست دارند بیشتر در چیز هایی شرکت کنند که دوستانشان یا آشنایانشان در آن شرکت کننده اند.یک استارتاپ موفق سعی می کند  به مرحله توصیه برسد.

ولی توصیه موفق چگونه است.

بهترین حالت در صورتی اتفاق می افتد که هر سه نفر سود ببرند هم صاحب استارتاپ هم شخصی که توصیه انجام می دهد و هم کسی که به آن توصیه شده است.این روش در این اواخر بسیار مرسوم شده برای مثال شرکت موفقی مانند اسنپ هم از آن استفاده می کند.شما با معرفی و توصیه اسنپ به یکی از دوستانتان می توانید از یک سفر مجانی بهره مند شوید و دوست شما هم یک سفر رایگان خواهد داشت .در این صورت اسنپ یک مشتری جدید دارد و هریک از شما یک سفر رایگان.

این می تواند جزو یکی از بهترین راه های توصیه باشد . که هرسه طرف در آن سود می برند.